دنیای دیوونه

چاه ِ من
دنیای دیوونه

من... راوی ب.اب.ا...

آخرین مطالب
مطالب پربحث‌تر

۳ مطلب در شهریور ۱۳۹۴ ثبت شده است




m.m
۲۹ شهریور ۹۴ ، ۰۲:۰۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
چه حرف های قشنگی امروز بهم گفتی.... و من هم چقدر قشنگ گوش کردم....
از اینکه آدما ممکنه بمیرن و چندین سال بعد دفنشون کنن...
از اون هاله ی مرموز و سرّی....
از سفر ها و دوست داشتن ها...دوست داشتن چیزهایی که ممکنه هیچوقت نفهمیمشون... دقیقا مثل مرگ
یادم دادی که دوست بودن به معنی زیاد حرف زدن ازش نیست...
نشونم دادی که هنوز نتونستم باهاش دوست باشم... و فهمیدم که بی خودی فکر می کردم که با مرگ دوستم و عین خیالم نیست و الکی مثلا من خیلی قوی ام!! 
حتی حتی اون چرت و پرت هایی که الان یادم نیس.. خخخخ... چرت و پرت یا همون ع ش ق... 
خوب بود....خیلی.... اون نسیم لطیف و خوش بو هنوز داره گوشم رو قلقلک میده...
ممنون....
بخاطر دیدن تیکه های جدیدتر پازلی که ناقص مونده.... ممنون بخاطر فهمیدن اینکه خیلی چیزا رو نمی دونم و بهم گفتی که ممکنه بعدنا بهم نشون بدی... البته ممکنه که اون لحظه بفهمم...فقط ممکنه!
"با تشکر ویژه از قوم خویش دوست داشتنیمون"
m.m
۱۰ شهریور ۹۴ ، ۰۰:۳۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲ نظر

سلام بابا...

این نامه یه جورایی جزء نوشته های "سوال های بی جواب من" میشه.با این حال دوست داشتم اینجوری واسه تو  هم بنویسم...
چیز زیادی نمی خوام بگم بابا... فقط میگم ممنون....
ممنون...
تو بهترین کار رو برای من کردی... بهترین کاری که برای من در رابطه با مبین باید انجام می دادی رو انجام دادی بابا... این رو بهت قول دادم بابا 
94/6/9
m.m
۰۹ شهریور ۹۴ ، ۰۳:۱۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
*post_image*