دنیای دیوونه

چاه ِ من
دنیای دیوونه

من... راوی ب.اب.ا...

آخرین مطالب
مطالب پربحث‌تر

۱۱ مطلب در تیر ۱۳۹۴ ثبت شده است

یه اتفاق ساده.... عجیب...

یه درس جدید برای فردای من است!

m.m
۲۵ تیر ۹۴ ، ۱۸:۰۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

امروز دنیایم بار دیگر تکانم داد....  تکانم داد و من فهمیدم که....آری... زیادی به  اطرافم توجه کرده ام و خودم را به کنگره های قدیمی دنیا محکم نگرفته ام... این توجهات بی مورد و مسموم... همچون زهر در تمام لایه های ذهن و دلت رسوخ می کند و به چشم هایت عینکی اشتباهی می زند.... و تو تمام مدت آرام و بدون درد به نفس کشیدنت ادامه می دهی.... غافل از اینکه زمانی که بخواهی به ایستی می بینی که دیگر هیچ انرژی و تاب و توانی نداری.... پس کجاست آن قدرت افسانه ای!!! 

m.m
۲۴ تیر ۹۴ ، ۲۰:۲۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲ نظر

شبیه این چشمان را دارم...در نزدیکیم....یا نه...شاید هم در دوردست هاست...

m.m
۱۹ تیر ۹۴ ، ۱۸:۲۶ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۶ نظر

پای رفتنم
پای رفتنم را پیش تو گذاشته ام .
یادت هست
که نروم ؟
حال
تو رفته ای
با پای من ؟
یا پای من رفته است
با تو ؟




تمام پروانه ها قاصدک بودند .
به هر قاصدکی
راز چشمان تو را گفتم
پروانه شد .
تمام پروانه ها
ادای چشمان تو را
در می آورند
چون ، بغض مرا دوست دارند




این بار هم که
تاول پاهایم خشک شود
دوباره عاشقت می شوم
دوباره راه می افتم
دوباره
گم می شوم .

از کیکاووس.یاکیده
m.m
۱۰ تیر ۹۴ ، ۰۰:۳۴ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۴ نظر

پدر.. آیا میدانی   چقد ر   دلم هوای چمنزارهای سینه ات را می خواهد؟

m.m
۰۷ تیر ۹۴ ، ۱۵:۵۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳ نظر

چقد حال و روزم باهاش خوب بود

 چقد بگذره تا یادم بره

 چقد بگذره تا آروم بشم 

آخه خاطره از جنون بدتره...

m.m
۰۷ تیر ۹۴ ، ۰۱:۳۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

m.m
۰۵ تیر ۹۴ ، ۱۶:۲۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

دوست دارم واسه چند لحظه برامون حس خوبی  یادآوری بشه

انگار اون اورانگوتان کوچولو هم دلش واسه مامانش تنگ شده....


m.m
۰۵ تیر ۹۴ ، ۰۲:۲۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲ نظر

سلام...

یه خوشه انگور رو مهمون من باش....

بعدش هم ... میدونم... از همون چایی ها که دوست داری...

m.m
۰۴ تیر ۹۴ ، ۲۳:۳۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

اینجا...متعلق به من است... متعلق به من و کسانی که اندک زمانی را زیر شاخه و برگ های افکارم،احساسم و حرف هایم به استراحت و گذران وقت می نشینند.... چقدر خوب است که با چاه دوست باشی و بتوانی در آن فریاد بزنی...بدون آنکه دلت بلرزد که دل دوستی،آشنایی، در این حوالی از صدای تو  تنها می شود...گریان می شود....و حتی دور می شود....

m.m
۰۴ تیر ۹۴ ، ۰۱:۴۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲ نظر
*post_image*