نمی دونم!!!
شنبه, ۴ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۸:۲۸ ب.ظ
بعضی وقتا ...
چیزهایی پیش میاد که از اندوه سنگین تر و از تاریکی سیاه تر هستن..
اون لحظه ها مثل سیاه چاله، کوچیک و سنگینه.... همه چی رو به درون خودش میکشه...
۹۵/۰۲/۰۴
بعضی وقتا ...
چیزهایی پیش میاد که از اندوه سنگین تر و از تاریکی سیاه تر هستن..
اون لحظه ها مثل سیاه چاله، کوچیک و سنگینه.... همه چی رو به درون خودش میکشه...
بده بـــه دست من این بار بیستونها را
که این چنین به تو ثابت کنم جنونها را
بگـــو بـــه دفتـــر تاریــــخ تا سیاه کند
به نام ما همه ی سطرها، ستونها را
عبور کم کن از این کوچه ها که می ترسم
بسـازی از دل مـــردم کلکسیونهـــا را
منم کـــه گاه به ترک تـو سخت مجبورم
تویی که دوری تو شیشه کرده خونها را
میان جاده بدون تو خوب می فهمم
نوشتههای غــــم انگیز کامیونها را!
ممنونم که به دیدنم اومدیدخوشحالم از اینکه تونستم بیام به وبتون و از پستهاتون لذت ببرم . سپاس