رسم شیوا!
دوشنبه, ۱۸ مرداد ۱۳۹۵، ۰۲:۵۷ ق.ظ
سلام....
سلام بابا..امروز میگفتی گاهی رسم این دنیا یادم میره...یادم میره که توام آدمی..
خوبه بابا که یادمون بره رسم این دنیای مسخره چیه...
رسم این دنیا اینه که با دیدن یه عکس یا شنیدن یه اسم جیگرمون آتیش بگیره....
رسم دنیامون همین بود که حتی اجازه نداشته باشم واسه عکسایی که خودم گرفتم، اونم عکس کسایی که دخترت ... خواهرم...دوست... رو یه زمونی باور داشتن... باید الان ازشون برم اجازه بگیرم...
چطوره برای مرور خاطراتمون هم بریم اجازه بگیریم بابا؟
ببخشید هوشنگ جان میتونم تو خاطراتم عمو صدات .کنم؟؟؟ عه عه عه... هوشنگ جان...عموی شاعرم اجازه هست باز هم توی تفعلی که برات زدم همون شعری و که می خواستی برات باز کنم؟
یا نه بابا وایسا... چظوره از دخترت بیشتر و بیشتر اجازه بگیرم... لطفا اگه اجازه میدین از من ناراحت باشین خواهر جان.... ببخشید که کل زندگیم رو بهتون دادم... واقعا معذرت میخوام که خواهرم شدین... بهترین و قشنگترین بوم نقاشی بابام شدین... و آخرشم روی این بوم کلی رنگ پاشیدن...
بابا ....دخترت بهم گفت با چه اجازه ای عکسشو توی صفحه ی اینستاگرام گذاشتم....
بابا بهش بگو با چه اجازه ای گذاشتم عموش بیاد صداش کنه...
بهش بگو با چه اجازه ای رفتم تو خوابش...
مگه بهش یاد نداده بودی که.....
چه چیزایی و نشونش دادی و چه چیزایی و بهش یاد نداده بودی بابا....
رسم دنیا اینه بابا... بی رسمی..
این دنیا هیچ رسمی نداره بابا...
۹۵/۰۵/۱۸